تاکید خبرنگاری صلح روی این مساله است که گزارشگران هنگام پوشش رویدادها نباید تنها روی ابعاد مریی آنها تمرکز داشته باشند، بلکه ابعاد نامریی آن را نیز باید در نظر گیرند. این سبک به حامیانش توصیه میکند که حین تهیه گزارش باید بیشتر روی مردمان آسیبدیده از منازعات و رویدادهای خشونتآمیز توجه کرد تا شرایط حضور اکثریتخاموش را بهجای منابع ثابت فراهم کند.
گزارشدهی صلح تلاش دارد تا از کاربرد ادبیات جنگ در گزارشدهی اجتناب کند. چون این کار سبب تخریش اذهان عامه و نگرانی بیشتر آنان نسبت به اوضاع خواهد شد. از سوی دیگر باید واقعیتهای موجود در یک منازعه و درگیریها از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و عوامل نامریی درگیری و منازعه در گزارش مد نظر گرفته شود. نکته دیگر که در اینجا اهمیت دارد این است که گزارشگران باید مفکورهها و ابتکارات صلح را در هر زمان برجسته سازند تا مردم بیشتر با این ارزشها در جامعهشان روبهرو شوند.
گفتنی است که خبرنگاری صلح در برابر گزارشدهی «پروپاگندامحور» قرار دارد. خبرنگاری پروپاگندامحور بیشتر روی آشکارسازی و عهدشکنیها تمرکز دارد، در حالیکه گزارشدهی صلح، «حقیقتمحور» بوده و تاکید آن روی افشاسازی و عهدشکنیهای تمام طرفهای درگیر منازعه و آشکارسازی مسایل پنهان میان آنها میباشد.
اما در کشور ما که اشد نیاز به رعایت اصول این نوع خبرنگاری وجود دارد، رسانهها چقدر به این اصل حین تهیه گزارش از رویدادهای مسلحانه و هراسافگنانه و موارد دیگر پایبند هستند.
در افغانستان نیز فعالیت رسانهها در عرصه اطلاعرسانی و آگاهیدهی چشمگیر است، ولی در اکثر حالات دیده شده که برخی رسانهها مثلا حملات انتحاری و دیگر درگیریهای مسلحانه میان گروههای مخالف حکومت را بیشتر بهشکل مسابقه برد و باخت برجسته میسازند و توازن در خبر و گزارش آنها کمتر دیده میشود. با این حال رسانههای ما بیشتر روی ارقام تمرکز داشته و از اثرات نامریی خشونت مثل آسیبهای روانی، ساختاری و فرهنگی در بسیاری موارد چشمپوشی میکنند.
بهطور مثال در چندین رویداد دلخراش انتحاری که در کابل و دیگر ولایات کشور در سال جاری رخ داد، عدهای از رسانههای ما حین پوشش این چنین رویدادها بهگونه خودآگاه و ناخودآگاه تریبون جناح مخالف حکومت قرار میگرفتند و دقت در گزارشهای آنها قربانی سرعت میشد. بنا در اینجا نباید یک نکته را فراموش کنیم که در کشور ما نیز کسانی حضور دارند که در عین وقت برای آوردن صلح، ترویج دیالوگ و دادخواهی برای درک دیدگاههای جناح مخالف حکومت، جهت برداشتن گامهای عملی و موثر بهسوی مصالحه کار میکنند.
گزارشگران در چنین اوضاع سعی کنند تا باورهای این افراد را در گزارشهایشان جا دهند. چون در اکثر حالات گزارشهای آنها با اظهار نظرها و بیانات نخبگان «دو طرف» به اتمام میرسد و از فعالان صلح و مردم محل هیچگونه دیدگاهی آورده نمیشود و یا هم بسیار اندک آورده میشود.
پیروی از سبک گزارش پروپاگندامحور سبب خواهد شد که مردم ما نسبت به آینده کشور ناامید شوند و همه چیز را در یک فضای وحشت ببینند. بنابراین با در نظر داشت شرایط حساس کشور، نیاز است که رسانههای کشور در ساختار و متن فعلی گزارشدهیشان اصول خبرنگاری صلح را جا دهند تا بتوانیم برای مردم پنجرههای امید را در کشور باز نگه داریم. البته هدف این نیست که برای ترویج امید، حقایق را قربانی کنیم؛ بلکه منظور این است که نه حقایق نسبی و غیرمتوازن بلکه حتیالمقدور بیان همه حقایق و اجزای حقیقی مساله را موشکافی کرد و پوشش داد. در غیرآن خبرنگاری، تخنیکی و یکجانبه و راهاندازی مسابقه در سرعت نشر اخبار، زیانهای جبرانناپذیری را در اذهان عامه به همراه خواهد داشت. از سویی هم، محققین زیادی بر این باورند که خبرنگاری صلح نقش حیاتی را در جلوگیری از منازعات داشته و در روند صلح و نتیجهبخشی فعالیتهای آشتیجویانه در شرایط پس از جنگ و یا جنگ قسمی مانند کشور ما بهصورت موثر کمک میکند.
در پوشش رویدادهای از این دست که در فوق ذکرش رفت، متاسفانه در بسیاری از رسانههای ما بهطور عمدی و یا غیرعمدی شیوه و لبه تیز «گزارشدهی و خبرنگاری صرفا جنگ» میچربد که در آن تمرکز اصلی روی بازگشت به خشم و قهر است. این مساله در اساس، شیوه و گزینش گزارشدهی صلح را تهدید میکند.
توصیههای عملی برای گزارشگران صلح بسیار است، ولی در این زمینه دکتر تهرانیان در مقالهای درباره روزنامهنگاری صلح آورده است که رسانهها در هنگام پوشش رویدادها هیچگاه و نباید طرفهای کشمکش انسانی را به دو طرف کاهش دهند. علاوه بر آن در بند یک منبع نبوده و بیشتر سعی کنیم برای مشکلات و مسایل مورد منازعه، راهحلهای صلحآمیز پیدا کنیم. با این حال برای مشاهده و باز کردن درست و عادلانه طرفهای درگیر در منازعات و کشمکشهای انسانی، از تعصبات، پیشداوریهای قومی، ملی و عقیدتی بپرهیزیم تا بتوانیم درگیری را به درستی پوشش دهیم.
مورد دیگری که برای رسانههای ما نهایت ضرور است، دوری از «شایعهمحوری» در کار خبرنگاری است. دور نمیرویم، از تقریبا یک ماه به این طرف گروه داعش و گمانهای داعشی، هراس و دغدغه حضور و یا آمدن داعش درافغانستان، آینده داعش در کشور و منطقه ما و نیز عزایم آن و اهدافی که در عمق استراتژیهای این و آن در این رابطه تعقیب میشود و…؛ سَر، صورت، سیما و صدای رسانههای ما را در مینوردد.
اینکه بحث داعش باید جدی گرفته شود و حقایق در باره آن به مردم رسانیده شود، درست است، اینکه مردم از تحولات آمده و یا نیامده، انکشافات محتمل و یا در شرف تکوین باید آگاه باشند، این هم درست؛ اینکه باید هوشیار بود و یا مردم را باید هوشیار ساخت، هم درست و…؛ اما اینکه این موارد را چگونه و با کدام درجه مسوولیتپذیری و سنجشها از پیامدها و عملکردهایی که بر بنیاد «آب را نادیده موزه را کشیدن» استوار نباشد اجرا کنیم، عمق و نفس مسوولیتها و ژرفنای مسلک خبرنگاری را میسازد. با صراحت باید گفت که ما خبرنگاران و مسوولین رسانهای حق نداریم و عوامالناس نیستیم که «بینی خود را نادیده پشت پشک بدویم!» ضررهای این نوع برخوردها به حدی است که در برخی موارد متاسفانه عدهای قابل ملاحظه از اعضای خانواده رسانهای جوان ما نتایج و تبعات آن را نمیتوانند پیشبینی کنند!
اما به واقعیت داعش در کشور ما آنچنان است و به آن پیمانه حضور دارد که ما و رسانههای ما را مصروف ساخته است؟ باید اینطور همفکر کرد: نشود که «در خانه شاه خبری نباشد و در خانه عروس دنگدنگِ نفسگیر حکمفرما باشد.»
«دولت اسلامی» آرام نشسته و ما برایش اینقدر تبلیغ میکنیم چرا؟ توجه داشتهایم که با این کار، ما چقدر در بسترسازی و ذهنیتبخشی جامعه برای پذیرش داعش و «داعشیات» عمل کردهایم. حتا اگر نقشهای هم در راه باشد و دستی نامریی در پی آن. به باور من همین وضع موجب گردید که وزارت داخله کشور هفته قبل به رسانهها بگوید که در همچو رابطهها باید جانب احتیاط را گرفت. هدف از این «احتیاط» چیزی نیست به جز جلوگیری از پیشداوری و نشر آنها و دوری از «شایعهمحوری»!
هدف از یادهانی این مساله این است که در اوضاع حساس و معجون مرکبِ کشور باید امور را آگاهانه و هوشیارانه مدیریت کرد و پیامد هر عملکرد را در عمق و وسعت آن سنجید.
چگونه باید از این دغدغهها رهایی یافت؟
باور این است که خوشبختانه جمع کثیری از خبرنگاران کشور، آموزههای لازم و یا حداقل مبنایی ژورنالیزم را دریافتهاند، اما آنچه باقی مانده و ما در این راه میلنگیم و در مواردی هم نهایت میلنگیم، عملی ساختن این مولفهها است که عرصه برای آن گسترده است و صرف از ما توجه مسوولانه میخواهد.
فکر میشود که به دو گپ باید بیشتر از همه توجه کرد:
– به کارگیری معیارها و اصول کار و فن خبرنگاری در اجرای امور خویش؛
– درک همهجانبه از جایگاه رسانههای ما و اینکه در شرایط کنونی چه سهمی در امر تحرکبخشی به «جلو رفتن» و به «عقب آمدن» دارند و همچنان تحلیل دقیق از اوضاع کشور و سُبُک و سَنگین ساختن آنچه که بهعنوان «خبرنگار» عملی میداریم.
در فرجام، میتوان گفت که جایگاه خبرنگاری صلح در میان رسانههای افغانستان تا هنوز خیلی محدود بوده است و در این زمینه گزارشگران نیاز دارند که اصول و مهارتهای گزارشدهی صلح را بیاموزند. پیروی از اصول خبرنگاری صلح در حالی مطرح میشود که چندین بار نهادهای حامی حقوق رسانهها در کشور نیز از تمام خبرنگاران و گزارشگران خواستهاند که آنها نباید دقت، توازن و بیطرفی خود در هنگام پوشش رویدادهایی را که بنیادش بر منازعات استوار است زیر پا کنند.
شكرالله ميلاد عادل
|+| نوشته شده توسط شكرالله ميلاد عادل در یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ |
انفجار تانکر در باکستان...
ما را در سایت انفجار تانکر در باکستان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : onlinejournal بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 11:36